500 days of summer

ساخت وبلاگ
به زن های دیگه نگاه می کنم. گاهی برای چند ثانیه گاهی هم بیشتر. بستگی داره کی متوجه نگاهم بشن یا چه قدر با من فرق داشته باشن. وقتی تو باشگاه از پله ها بالا می رم نگاه شون می کنم. قد ها قیافه ها هیکل ها 500 days of summer...ادامه مطلب
ما را در سایت 500 days of summer دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mardike بازدید : 31 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 4:48

هر یه روزی که می گذره با خودم می گم دیگه نمی تونم. دیگه نمی تونم تحمل کنم که فردا هم بیاد و من اینقدر در زندگیم خودم نباشم.  گریز آناتومی یه دیالوگ توش داره که می گه:?Do you know what it's like not to 500 days of summer...ادامه مطلب
ما را در سایت 500 days of summer دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mardike بازدید : 53 تاريخ : شنبه 14 ارديبهشت 1398 ساعت: 13:18

گوگل می کنم:I don't feel like getting upاز صبح که بیدار شدم صبحونه خوردم، سعی کردم یه کم جمع و جور کنم همه چیزو، چند تا قسمت سریالم دیدم ولی بعدش که برگشتم به چام یهو دچار این حس شدم. انگار که چسبیده 500 days of summer...ادامه مطلب
ما را در سایت 500 days of summer دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mardike بازدید : 80 تاريخ : شنبه 14 ارديبهشت 1398 ساعت: 13:18

نشستم کف زمین حمام و به پاهام نگاه می کنم. خیره شدم بهشون. خیلی زیباتر شدن. از وقتی لاک قرمز زدم بهشون سفیدتر به نظر میان. و به طرز عجیبی زیبا شدن.یبار یه شب خونه ی شهاب اینا موندم و روشنک واسم لاک قر 500 days of summer...ادامه مطلب
ما را در سایت 500 days of summer دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mardike بازدید : 59 تاريخ : شنبه 14 ارديبهشت 1398 ساعت: 13:18

این دو روز مثل شاپرکی که دور شمع می چرخه، افتاده دنبالم و یه ریز حرف می زنه. نه یه ریز زیاد. یه ریز متوسط. بین جمله هاش سکوت داره. دوشنبه داشت می گفت که عاشق کلاس نمایشه و چه قدر دیر روزا می گذره. می 500 days of summer...ادامه مطلب
ما را در سایت 500 days of summer دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mardike بازدید : 66 تاريخ : شنبه 14 ارديبهشت 1398 ساعت: 13:18

امروز وسط چت با هادی متوجه موضوعی شدم که خودش متوجهش نیست. در چند بار اخیر تنها سوالی که به غیر از خوبی؟ از او پرسیده ام این است که کار جدیدت و کار قدیمت چه شد؟ و او درباره ی آن حرف می زند و دیگر صحبت 500 days of summer...ادامه مطلب
ما را در سایت 500 days of summer دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mardike بازدید : 59 تاريخ : جمعه 12 بهمن 1397 ساعت: 15:02

اینها را به هیچ کس نگفته ام. نمی دانم فرصتش نبود یا کسی را نیافتم یا آنها که بودند فرصت شنیدنشان را نداشتند. اینطور شد که همه شان ناگفته ماند. 10 شب اجرا برای من بسیار خاص بودند. یک چی 500 days of summer...ادامه مطلب
ما را در سایت 500 days of summer دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mardike بازدید : 60 تاريخ : پنجشنبه 28 تير 1397 ساعت: 13:33

وقتی در حال تغییر اندازه ایم، یک روز از احساس گسترش و روشنی و اقتدار سرشاریم و روز بعد احساس می کنیم کوچک و بی دفاع هستیم. یک لحظه لبریز از وجد و سپس آکنده از خشم. این کاملا طبیعی و سالم است. اما فقط این احساس نیست. حتی هویت ما در نظرمان دروغین جلوه می کند. اما دروغین نیست. هنوز تکمیل نشده است.

"جولیا کامرون"

نوشته شده توسط عارفه.ص.م در ساعت 2:32 | لینک  | 
500 days of summer...
ما را در سایت 500 days of summer دنبال می کنید

برچسب : جانا,زبان,گویی, نویسنده : mardike بازدید : 47 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 2:39

از زمان مرگ تو اینقدر گریه نکرده بودم. اشکام پشت هم میان. ترسیده م. وقتی اتفاق های احتمالی رو توی ذهنم مرور میکنم کلی می ترسم. هیچ وقت نمی خواستم وضعیت اینطوری بشه ولی شده. و من بسی نگرانم. چی کار می کنی وقتی ناراحتی؟ من نمیدونم چی کار بکنم که ناراحتیم کم بشه. بعضی اتفاقا توی زندگی جوری میفتن که تو 500 days of summer...ادامه مطلب
ما را در سایت 500 days of summer دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mardike بازدید : 48 تاريخ : پنجشنبه 25 خرداد 1396 ساعت: 4:18

لحظه هایی در زندگی همگی مان هستند که هیچ وقت از یادش نمیبریم. شاید هر بار محو و کمرنگ تر شده باشد، اما همیشه اتفاق افتادنش را به خاطر داریم. مهم نیست چه سالی بود چه روزی و چه ساعتی. تمام آنچه که در یادمان می آید حس و حال آن لحظه ی مان هست. حالا لحظه برای من و تو تکرار می شود. هر جمله ای که می گویی م 500 days of summer...ادامه مطلب
ما را در سایت 500 days of summer دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mardike بازدید : 67 تاريخ : پنجشنبه 25 خرداد 1396 ساعت: 4:18